لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

لذت شعر نوشتن با کیبورد

دو بیتی و تک بیتی های ماندگار

روز بارانی

در همین روزهای بارانی
یک نفر خیره خیره میمیرد

تو بدی کردی و کسی با عشق
از خودش انتقام میگیرد

چتر


بی تو باران بزند خیس ترین رهگذرم

تا به صد خاطره با چتر خیانت نکنم


جز غم

جز غم نگشاید در کاشانه ما  

 یارب چه کسی داد نشان خانه ما را

جدایی مشکل است

ای که گفتی آشنایی با غریبان مشکل است

آشنایی می توان کردن جدایی مشکل است

در چنین عهدی

در چنین عهدی که نزدیکان ز هم دوری کنند
یاریِ غم بین که از من یک نفس هم دور نیست

رهی معیری

گله ای نیست

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم 

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست 


محمد علی بهمنی

عاشقم

عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد بوالعجب من عاشق این هر دو ضد

شباهت

قد و قامت که همان بود دلم هری ریخت

چادری ها به هم از پشت شبیه اند آخر

عشق آمد


بیهوده در اضطراب ماندیم همه
در تاب و تب و عذاب ماندیم همه
این ساعت زنگ خورده هم زنگ نزد
عشق آمد و رفت و خواب ماندیم همه

دست تو در دستم بود


در خواب چراغ تا سحر دستم بود

در خواب کلید هر چه در دستم بود

زیباتر از این خواب ندیدم خوابی

بیدار شدم دست تو در دستم بود




ایرج زبردست

جنون

جنون یعنی به طوفان دل سپردن

به اقیانوس چشمت غوطه خوردن

جزیره در جزیره ...موج در موج

در آغوشت شبی آرام مردن

لگد مال بشر



لگد مال بشر شد کل دنیا

به ویرانی کشانده هر چه هر جا

بگو تا بیخودی قایق نسازند

نمانده هیچ شهری پشت دریا

                                                                                      

 

"قاسم بحرانی"

 

بــر در مـیخــانه


بــر در مـیخــانه رفتــن کــار یــک رنــگـان بــود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام مـاست
ور نـه تشـریف تـو بـر بـالای کـس کـوتاه نیسـت

بنــده پیــر خــراباتـم کــه لطــفش دایــم اســت
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

امشب



امشب دلم از آمدنت سرشار است 

 فانوس به دست کوچه دیدار است

  آنگونه تو را در انتظارم که اگر 

  این چشم بخوابد آن یکی بیدار است 



خیال


خیال روی کسی در سر است هر کس را

مرا خیال کسی کز خیال بیرون است


سعدی